طبقه بندی گیاهان از جنبه جوامع گیاهی (Phytosociology) :

هر گونه از علف های هرز دارای گستره اکولوژیکی خاصی است و میزان معینی از تغییرات عوامل محیطی را تحمل می کند اما برخی علف های هرز از دامنه تحمل وسیعتری نسبت به تغییرات شرایط محیطی برخوردارند بنابر این حوزه انتشار گسترده تری دارند و در اغلب باغات و زراعت ها دیده می شوند و برعکس علف های هرزی وجود دارند که فقط در زراعت ها، باغات یا گلکاری های خاصی مشاهده می گردند و بعبارتی بین گیاه هرز و گیاه اهلی همبستگی خاصی وجود دارد. همچنین عدم امکان سازگاری برخی علف های هرز با شرایط جدید اراضی کشاورزی باعث انهدام آنها در آن منطقه می شود. —- على رقم رقابتی که بین علف های هرز و گیاهان آپارتمانی  باغی وجود دارد ، نیازهای اکولوژیکی مشابه آنها باعث رشد ونموشان در کنار همدیگر می شود و آنچه که باعث مقاومت گیاهان اهلی در این اراضی می باشد، تنها برخورداری آنها از نهاده های یارانه ای (سوبسیدی) است که توسط کشاورزان تأمین می گردند لذا | تمامی منطقه در صورت رهاشدن اراضی در تحت سلطه گیاهان هرز قرار خواهد گرفت.
گیاهان هرز را از جنبه جوامع گیاهی بصورت زیر دسته بندی می کنند:
۱) علف های هرز انحصاری (eXclusive) :
اینگونه علف های هرز بصورت خاصی در یک مزرعه ویژه و یا جامعه گیاهی خاص دیده می شوند مانند: یولاف در مزارع غلات زمستانه، “شال تسبيح” در شالیزارها ، مینای چمنی (Bellis sp) در چمنزارها و مراتع.
۲) علف های هرز انتخابی (Selective) :
اینگونه علف های هرز بسیار نادرند و در شرایط ویژه محیطی و در زراعت های خاصی می رویند ولیکن گستردگی علف های هرز انحصاری را ندارند نظیر: چغندرقند آبزی (beta maritime) که در برخی مزارع چغندر و سبزیکاری ها مشاهده می شود. ۳) علف های هرز ترجیحی (preferential 😐 این علف های هرز در زراعت های مختلفی دیده می شوند اما بیشترین حضور خود را در جامعه گیاهی خاصی بروز می دهند مثل: منداب (Eroka sp) و سیاه تخمه (agrostemma sp) در گندمزارها. ۴) علف های هرز همراه (companion): این نوع گیاهان را علف های هرز بی تفاوت (indifferent) نیز می گویند که در باغات و زراعت ها بوفور مشاهده می گردند نظیر: خاکشیر و پیچک صحرایی ۵) علف های هرز تصادفي (accidental) : علف های هرز نادر تهاجمی که بطور تصادفی در جوامع گیاهی ظاهر می شوند مانند توق در مزارع غلات که ممکن است بطور تصادفی در مزارع پنبه و چغندر قند نیز شیوع یابند.
دسته بندی گیاهان از نظر منبع تغذیه:

گیاهان را از نظر نوع منبع تغذیه به چند گروه تقسیم می کنند:

الف) گیاهانی که قادر به استفاده از مواد كانی شامل آب و عناصر غذایی معدنی هستند و آن ها را از طریق واکنش های فتوسنتزی به مواد آلی تبدیل می کنند که اکثر گیاهان عالی از آن جمله هستند.

ب ) گیاهان “اپی فیت” نظیر دارواش (عشقه) که بر سطح مرده و چوب پنبه ای گیاهان زنده ای نظیر درختان غیر مثمر زندگی می کنند.

پ) گیاهان “ساپروفیت” نظير قارچ ها و اغلب ارکیده فلونوپسیس که بر روی بقایای مرده و پوسیده گیاهان زیست می نمایند.

علف های هرز انگلی و سمی

گیاهان انگل (parasite با برقراری ارتباط پروتوپلاسمی با گیاهان میزبان اقدام به جذب و مصرف آب و مواد غذایی از آنان می کنند. گیاهان انگل را به دو دسته تقسیم می کنند

الف) گیاهان هرز “نیمه انگل” ( semi
– parasite ) : آنها دارای برگ های سبز می باشند بنابراین به دور درختان می چسبند و استولن های خود را به داخل آوندهای چوبی گیاه میزبان می فرستند تا آب و مواد كانی (شیره خام) را از این طریق بدست آورند و توسط برگ های حاوی کلروفیل خویش به غذای مورد نیازشان تبدیل سازند. آنان بمرور باعث تضعیف و در نهایت موجب خشکیدگی گیاه میزبان می شوند. نظیر “عشقه سمي” (دارواش).

ب ) گیاهان هرز “تمام انگل” ( entire- parasite

این گیاهان فاقد کلروفیل می باشند لذا فقط با استفاده از مواد غذایی آماده ای (شیره پرورده) که از درون آوندهای آبکش گیاهان میزبان کسب می کنند ، قادر به زیستن هستند نظیر : سس و “گل جالیز “گیاهان سمی از انواع گیاهان هرزی هستند که بر روی انسانها و دام ها تأثیر می گذارند. علف های هرزی مانند: تاتوره، بذرالبنج، زبان درقفا و شوکران غالبأ موجب بروز خسارات جبران ناپذیری در انسان و دام می گردند.
رده بندی سیستماتیکی علف های هرز (Taxonomic یا Systematic):

اینکار بیشتر بمنظور شناسایی علف های هرز بکار می رود و گیاهان را از روی خصوصیات مورفولوژیکی و فیلوژنی برحسب واحدهای سیستماتیکی طبقه بندی می کنند. هر واحد سیستماتیکی را “Taxon” و مجموعه آنها را “Taxa” می نامند. واحدهای رده بندی به ترتیب نزولی عبارتند از:

الف) شاخه (Division)
ب ) رده یا طبقه (Class)

پ) راسته (Order)

ت ) تیره یا خانواده (Family)

ث) قبیله یا طایفه (Tribe)

ج) جنس (Genus)

چ ) بخش (Section)

ح) سری Series)

خ) گونه (Species)

د) نژاد یا زیر گونه (Face)

ذ) واریته (variety)

ر) رقم (cultivar)

ز) فرم (form)

ژ) موتان (mutant)

گونه واحد مقدماتی و اصلی رده بندی گیاهان و جانوران می باشد. گونه به مجموع افرادی اتلاق می شود که مشابهت اساسی با یکدیگر دارند و می توانند با همدیگر آمیزش نمایند و افرادی مشابه خود را با توانایی تولید مثل بوجود آورند. مهمترین بخش های مورد توجه در شناسایی گیاهان هرز عبارت از : تیره، جنس و گونه هستند. برای شناسایی گیاهان هرز می توان از کلید رده بندی که در کتب مربوط به فلور ، مونوگراف ها و کتاب های مصور رده بندی گیاهان استفاده نمود. اصولا در گیاهشناسی از دو نوع کلید رده بندی بهره می گیرند که به آنها کلید موازی با استفاده از اعداد و “کلید دندانه ای با استفاده از کروشه می گویند. اصول کار در کلید شناسایی گیاهان بر این است که خصوصیات متضاد و متفاوت را در گیاهان می یابند سپس گیاهان را بر مبنای آنها به دو یا چند دسته تقسیم می کنند و با اینکار به محدود کردن تعداد گیاهان هر گروه می پردازند تا اینکه نام گونه گیاه مورد نظر تعیین گردد.
نامگذاری علف های هرز :

نامگذاری علف های هرز از اصول و قواعد رده بندی گیاهان تحت عنوان کد بین المللی نامگذاری گیاهان (International Code Botanical Nomenclature) تبعیت می نماید که بر طبق آن نام علمی هر گونه گیاهی باید به زبان لاتین و با روش “دو اسمی” (Binomial) و براساس دستور زبان لاتین صورت گیرد بنابراین نام هر گیاه شامل دو کلمه است که کلمه اول مبین نام جنس و کلمه دوم مبین نام گونه گیاه می باشند مانند: “Amaranthus retroflexus” (تاج خروس)، “Chenopodium album” (سلمه) ، “Avena fatua” (يولاف). — به دلایل مختلفی چه در گذشته و چه در حال حاضر برخی گیاهان دارای چندین نام علمی و به عبارتی مترادف (Synonym) هستند. دلایل این کار در گذشته بواسطه نبودن ارتباط بین دانشمندان بوده است ولی امروزه عموما بخاطر اختلاف نظر و استنباط های شخصی عالمان گیاهشناسان از نظر مرز بین واریته، گونه و جنس و همچنین کسب اطلاعات جدید در حیطه علوم گیاهی می باشد.
اثرات تراکم و تنوع علف های هرز بر سیمای خاک در اکوسیستم باغات نیمه گرمسیری : —- مناطق تپه ای و کوهستانی جنوب چین حائز توانایی بالقوه توسعه تولیدات کشاورزی است بطوریکه ۶۴ درصد کل اراضی کشاورزی چین در این منطقه قرار دارند . استفاده از مناطق تپه ای و کوهستانی ( mountain & hilly
برای توسعه کشاورزی از مهمترین روش های تأمین غذای جمعیت روبه تزاید این حوالی است. همچنانکه از اراضی شیبدار برای کشاورزی استفاده می گردد آنگاه فرسایش خاک ، تلفات عناصر غذایی ، نزول مواد آلی خاک يا “Soil organic mater) ” SOM) و کاهش فعالیت های میکربی از مشکلات عمده ای هستند که به سبب حذف کامل گیاهان طبیعی و عدم کاشت سطوح باغات میوه بوقوع می پیوندند. در راستای حل چنین معضلاتی برای حفظ توانایی تولید اراضی کشاورزی باید بی درنگ به حفظ تنوع گیاهان طبیعی باغات پرداخت سپس بر بکار گیری گیاهان پوششی مناسب مبادرت ورزید و بدینگونه کیفیت خاک را بهبود بخشید و بر تحمل گیاهان اصلی باغات احداثی در سراشیب ها در تقابل با تنش ها افزود . علف های هرز از اجزای مکمل اکوسیستم های کشاورزی هستند و نقش مهمی را در متنوع ساختن قابلیت اراضی دارند. تأکیدهای سال های اخیر بر وجود تنوع گونه ای در کشاورزی پایدار اهمیت یافته اند بطوریکه تنوع گونه ای وتعداد گیاهان موجود بر فرآیندهای عناصر غذایی خاک ها تأثيرات عدیده ای می گذارند.

—- در یک پژوهش به تأثیر تعداد گونه های علف های هرز بر میزان : کربن ، نیتروژن و “قارچ های همزیست با ریشه ” (arbuscular mycorhizal fungi) ضمن آزمایشات مزرعه ای طی سال های ۲۰۰۱–۱۹۹۸ میلادی در باغات مرکبات منطقه نیمه گرمسیری (subtropical) کشور چین پرداخته شد. برای انجام آزمایش ۲۰ گونه علف هرز بومی انتخاب شدند و خصوصیات آنها نظير : تثبیت نیتروژن ، نوع سیستم ریشه ای و دوره فنولوژیکی (phonological period مورد بررسی قرار گرفتند (۱۰). — طی این آزمایش ۶ گروه از علف های هرز شامل :۰، ۱، ۲، ۴، ۸ و ۱۲ گونه علف هرز با استفاده از حذف سایر گروه ها سازماندهی شدند . پس از استقرار گروه های ۶ گانه فوق نسبت به اندازه گیری : بیوماس گیاه ، نیتروژن گیاه ، مقدار مواد آلی خاک ، مقدار ازت کل خاک ، مقدار ازت و کربن میکربی خاک و تعداد اسپور “قارچ های ریشه زیست سطحی” (AMF) فوق الذكر اقدام شد.

—- نتایج تحقیق بیانگر تأثیرات عمده گروه های علف هرز حاوی گونه های متفاوت بر مقدار : ازت ، کربن و فعالیت های میکربی خاک بود که بستگی به بیوماس علف های هرز برگشتی به خاک داشت . افزایش تعداد گونه های علف هرز از . به ۴ و سپس از ۸ به ۱۲ سبب افزایش معنی دار بیوماس گردید که مستقیما بر مقدار کربن و ازت خاک تأثیر می گذاشتند . کربن و ازت میکربی با افزایش تعداد گونه های علف هرز از . به ۱۲ بنحو معنی داری در اوایل فصل رشد افزایش می پذیرفت اما این افزایش در اواخر فصل رشد وقوع نیافت که به دلیل رقابت در جهت جذب ازت و سایر عناصر غذایی فی مابین گیاهان و میکرب ها بوده است
— هر دو عامل : تعداد و خصوصیت تنوع علف های هرز بر بیوماس جوامع گیاهی باغات تأثیر می گذارند . افزایش تعداد گونه های علف هرز بر بیوماس جوامع گیاهی در باغات می افزاید ولی در جوامع سرشار از تنوع گیاهی آنچه باعث افزایش تشکیل بیوماس می شود، همان ترکیبی است که در گونه های علف هرز وجود دارد .

— همچنین نتایج بر این دلالت دارند که افزایش جامعه گیاهی علف های هرز دارای نقش تعیین کننده ای بر میزان ازت و کربن خاک از طریق افزایش مقدار بیوماس جامعه گیاهی موجود می باشد ، هرچند خصوصیات گونه ای نیز بر مقدار N و C خاک تأثیرگذار بوده اند . علف های هرز در باغات جدیدالاحداث بعنوان مخزن حدواسط (intermediate pool) عناصر غذایی نظیر C و N في مابین خاک و درختان باغ عمل می کنند لذا باید بخوبی حفظ شوند زیرا علف های هرز سبب جذب عناصر غذایی می شوند و بدین ترتیب از تلفات مواد غذایی خاک در اثر رواناب (run off) و آبشویی (leaching) در طی زمان ممانعت بعمل می آورند (۱۰). —- اغلب گونه های علف هرز بومی قابلیت میزبانی “قارچ های ریشه زیست سطحی” یا “AMF” را دارند لذا با افزایش تعداد گونه های علف هرز بر تعداد اسپورهای AMF بنحو معنی داری افزوده گردید که ممکن است بواسطه فعالیت کلونی های باکتری های ریشه ای (mycorrhizal) بر گیاهان اصلی باغ باشد . برخی از میکروارگانیزم های غیر همزیست (non – Symbiotic ) در محیط اطراف ریشه یا رایزوسفر (rhizospher) علف های هرز سبب افزایش حلالیت فسفر خاک می شوند .

— نتایج آزمایشات مزرعه ای نشان می دهند که از علف های هرز می توان برای ازدیاد تنوع زیستی در اکوسیستم ها ، کاهش تراکم آفات بر گیاهان اصلی و حفظ حاصلخیزی خاک های کشاورزی بهره گرفت . طی پژوهش های اولیه مشخص گردید که حضور علف های هرز بخوبی می تواند بر مقاومت سطح باغات در برابر وقوع فرسایش طی ماه های پرباران سال بیفزاید و تحمل درختان به کم آبی را در ماه های خشک سال اضافه کند .

دیدگاهتان را بنویسید

بستن
مقایسه